به گزارش بینش ملی، هر روز، پیش از آنکه به مقصد برسیم، وارد یک آزمون نانوشته میشویم؛ آزمونی به نام «رفتار ترافیکی». آزمونی که نه نمره دارد و نه مراقب، اما نتیجهاش مستقیماً در کیفیت زندگی شهری ما دیده میشود. کافی است صبحی شلوغ در خیابانهای شهر را تجربه کنیم تا بفهمیم ترافیک، فقط مسئله خودروها نیست؛ مسئله آدمهاست.
فرهنگ ترافیک از پشت فرمان آغاز میشود، اما به اخلاق اجتماعی ختم میشود. جایی که رانندهای تصمیم میگیرد پشت خط عابر توقف کند، حتی اگر عجله داشته باشد. جایی که موتورسوار، پیادهرو را مسیر میانبُر خود نمیداند و عابر پیاده، حق تقدم خودرو را محترم میشمارد. این رفتارهای کوچک، همان حلقههای گمشده نظم شهریاند.
در شهرهایی که ترافیک به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده، مشکل اصلی نه کمبود زیرساخت است و نه نبود قانون؛ بلکه عادی شدن بیقانونی است. وقتی بوق زدن جای صبوری را میگیرد و سبقت غیرمجاز تبدیل به «زرنگی» میشود، شهر آرامآرام خشن میشود؛ بیآنکه متوجه باشیم.
نگاه خلاقانه به ترویج فرهنگ ترافیک یعنی آموزش را از شعار به رفتار تبدیل کنیم. کودکی که میبیند پدرش هنگام رانندگی با تلفن همراه صحبت نمیکند، بیشتر از هر کلاس آموزشی یاد میگیرد. رانندهای که راه را برای اتوبوس یا آمبولانس باز میکند، نهتنها قانون را رعایت کرده، بلکه یک پیام انسانی به شهر ارسال کرده است.
فرهنگ ترافیک، تمرین احترام متقابل است؛ احترامی که هزینهای ندارد اما ارزشش از هر پروژه عمرانی بیشتر است. اگر هر شهروند، خود را شریک امنیت خیابان بداند، آمار تصادف کاهش مییابد، اعصابها آرامتر میشود و شهر، جای امنتری برای زندگی خواهد بود.
هفته حملونقل بهانهای است تا یادمان بیاید توسعه واقعی، فقط با آسفالت و پل ساخته نمیشود؛ توسعه از ذهن شهروند آغاز میشود. از جایی که هرکدام از ما بپذیریم خیابان، ملک شخصی ما نیست، بلکه خانه مشترک همه ماست.
شاید تغییر از یک تصمیم ساده شروع شود؛ یک توقف کوتاه، یک حق تقدم رعایتشده، یک بوق کمتر. اما همین تصمیمهای کوچکاند که شهر را از «محل عبور» به «محل زندگی» تبدیل میکنند.





ثبت دیدگاه