به گزارش بینش ملی، در سالهای اخیر، حضور بلاگرها و چهرههای فضای مجازی در دستگاههای اجرایی و خدماتی به یک روند رایج تبدیل شده است. مدیرانی که باید با گزارشهای دقیق، آمار شفاف و پاسخگویی قانونی عملکرد خود را به مردم ارائه دهند، ترجیح میدهند روبان تبلیغات را به دست کسانی بسپارند که کارشان «زیباسازی روایت» است، نه «بازتاب واقعیت».
این پدیده یک معنا بیشتر ندارد: بزرگنمایی ساختگی برای پنهانکردن کمکاری واقعی.
وقتی منابع عمومی خرج نمایش میشود
در دستگاههایی که هزینههای آن از جیب مردم تأمین میشود ،حضور بلاگرها مسئلهای بسیار حساستر است.
مردم حق دارند بدانند چرا باید هزینه اداره یک دستگاه افزایش یابد اما در عین حال بودجه آن صرف ساخت کلیپهای رنگی و پستهای نمایشی شود؟
در ساختارهایی که هر ریال آن متعلق به شهروندان است، طبیعی است که چنین نمایشهایی نوعی بیعدالتی رسانهای محسوب شود:
دستگاه برای کار نکرده، نمایش تولید میکند؛ برای نقصها، روایت میسازد؛ و برای مشکلاتی که حل نشدهاند، قابهای زیبا طراحی میکند.
بلاگر؛ جایگزین پاسخگویی
بلاگرها متخصص روایتسازیاند، نه تحلیل.
حضورشان در دستگاههای خدماتی اغلب سه پیام دارد:
• کارنامه واقعی قابل ارائه نیست.
• آمار شفاف و قابل دفاع وجود ندارد.
• مدیر ترجیح میدهد تصویر بسازد تا مشکل حل کند.
به جای اینکه مردم از زبان مدیران بشنوند مشکلات چگونه حل شده، پروژهها چه میزان پیشرفت دارند یا منابع چگونه هزینه شده، روایت به دست کسی سپرده میشود که وظیفهاش «تعریف و تمجید» است، نه «پرسشگری و مطالبهگری».
فرهنگ گزارشدهی جای خود را به فرهنگ شوآف داده است
وقتی دستگاهی که با پول مردم اداره میشود، به جای انتشار گزارش عملکرد، یک بلاگر را دعوت میکند تا از یک پروژه نیمهتمام، یک روایت تمامعیار بسازد، نتیجهاش این است:
• اعتماد عمومی کاهش مییابد.
• نابرابری اطلاعاتی ایجاد میشود.
• ضعف مدیریتی زیر سایه نورافکن نمایشها پنهان میشود.
در چنین شرایطی، بلاگر عملاً جای رسانه، خبرنگار و سازوکارهای نظارتی را میگیرد؛ اما بدون داشتن مسئولیت، تعهد یا حتی سواد لازم برای چنین جایگاهی.
جایی که پول مردم است، باید حقیقت باشد نه تصویرسازی
دستگاههای دولتی و خدماتی اگر واقعاً دستاوردی دارند، باید آن را با:
• گزارش رسمی
• آمار قابل راستیآزمایی
• پاسخگویی رسانهای
• مستندات شفاف
ارائه کنند، نه با ویدئوهایی که چند ساعت بعد از انتشار در شبکههای اجتماعی فراموش میشوند.
مردم حقیقت میخواهند، نه صحنهآرایی
جامعه امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند صداقت در مدیریت است، نه مصرف رسانهای از پول مردم.
دعوت از بلاگرها، اگر در چارچوب گردشگری، معرفی ظرفیتها یا روایتگری اجتماعی باشد، قابل دفاع است؛ اما وقتی نقش آنان جای گزارش رسمی را میگیرد، دیگر یک ابزار تبلیغاتی نیست؛ یک مسئله اخلاقی و مالی عمومی است.
مردم با مالیات و عوارض خود هزینه مدیریت را پرداخت میکنند؛
نه هزینهی ساختن یک واقعیت پلاستیکی برای مدیرانی که عملکردشان زیر سایه دوربینها رنگیتر به نظر میرسد.





ثبت دیدگاه